برگزاری نشستی باموضوع رویکرد تحول در علوم انسانی
در این نشست که با موضوع نقش دانشکده های الهیات و حوزه های علمیه در تحول علوم انسانی برگزار شد جناب آقای دکتر عبدالله معتمدی به بیان توضیحاتی در خصوص رویکرد تحول در علوم انسانی پرداختند
در این نشست که با حضور روسایی از دانشگاههای فردوسی مشهد، دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه قم و همچنین دکتر یاسر تک فلاح عضو محترم هیات علمی دانشگاه برگزار شد،دکتر خلعتبری رییس دانشکده الهیات و معارف اسلامی به بیان نظرات خود حول محور نشست پرداخت که در ادامه به تعدادی از شروط بیان شده توسط ایشان اشاره می گردد.
1- دور شدن از اندیشه جزیرهای و کارهای جزیرهای
2- وحدت و اتحاد در حوزههای علمیه و دانشکدههای الهیات جهت این مهم
3- درک عمیق و روشن از تحول ؛ آنچه از تحول منظور است؛ روزآمدی (بهروز بودن)، کارآمدی (کاربردی شدن) و بومی بودن و بومیسازی؛ یعنی این علوم مشکل این مرز و بوم انسانی را حل کند. اسلامیسازی یعنی علوم بر مبنای این کتاب و سنت و عقل اعتدالی و تجربه هدفمند که معمولاً تعمیم آن عقلی است استوار باشد.
4- عزمی جزم بر تحول به معنای فوق و حرکت در این مسیر
5- توجه به این نکته که تحول در علوم، یقیناً امری زمانبر است؛ لذا باید جهت تولد موجود جدید تحولی زمان لازم را داد.
6- دانستن این معنا که در برابر تحول، اساساً هر تحولی؛ عدهای ایستادگی میکنند لذا لازم است مدیریت لازم در این زمینه مد نظر باشد و با تأمل و تأنی کار پیش رود تا زمینه همراه نمودن قاطبه اندیشمندان فراهم گردد.
7- بدانیم تحول دشمنانی در داخل و خارج براساس تفکر مادی شان دارد زیرا اگر علوم متحول گردد یقیناً برخی بنگاههای مادی دچار ضرر خواهند شد و دیگر نمیتوانند از درد مردم برای خودشان مادیات دست و پا کنند. امروز در غرب به جای مبارزه اساسی با پیامدهای یک عمل، به ظاهر معالجه آن را میپذیرند . و برای معالجه با زیاد شدن دردهای بشر خسته یک گروه علمی و کلینک های تخصصی مربوط آن را ایجاد می کنند و تمام هدف سود مادی است کارتل ها و نداشته ها و شرکت های چند ملیتی دارو و وسایل تخصصی آن حوزه است مانند آنچه که به شکل روشن در ویروس کرونا وجود یافت. یعنی درد مردم برای کمپانیهای ضدانسان، مایه رشد و دریافت میلیاردها سرمایه است لذا گفته میشود که عدهای با درد انسانهای دیگر، سوداگری می کنند . آیا این وضع باید ادامه یابد و سرمایه های مردم از کف رود و دردها باقی بماند یا باید کاری کرد و راهی دیگر را پیمود.
8- باید همه مصلحان تحول همدیگر را پیدا کنند و با هم تفاهم نمایند تا کاری اساسی انجام شود و این جلسه و جلسات آینده در همین راستا ارزیابی میگردد.
9- سیاستهای کشور و جامعه باید به سمت اهداف تحولی به شکل واقعی باشد نه اینکه دنبال کارها ی کاریکاتوری باشند.
10- باید بدانیم که مبانی فکری در نوع دانش تأثیرگذار است و اگر این توافق نماییم پس برای دانشی متناسب، فرهنگ جامعه اسلامی مبانی خاص آن را، طلب میکند. این سخنی است که حتی غربیها با آن همداستانند. ریچارد رورتی از مهمترین فیلسوفان تحلیلی معاصرامریکایی و جان رالز و ... میگویند این دانش دانشی است در ظرف این جامعه و فرهنگ این جامعه شکل گرفته و امری یونیورسال و جهانی نیست. می گویند مثلا ما لیبرال دموکراسی را پذیرفتیم چون در جامعه ما دیدگاه ها در مبانی فکری متکثرهستند خوب اگر در جامعه ای مبانی فکری تقریبا واحد باشد این الگوی خوبی نیست و آن جامعه باید در ابعاد مختلف حیات اجتماعی اش از همان حقیقت فرهنگی خودش بهره بگیرد که مهمترین بخش فرهنگ اندیشه های فلسفی و دینی آنست بنابراین با مبانی فکری غربی که مبتنی بر تجربهگرایی و عقل ابزاری نمیتوان محصولی انتظار داشت که در جای دیگر که دارای مبانی دیگر است.
11- باید متفاهم شده باشد که مخالفان تحول یا مبنای آن را درست فهم نمی کنند یا میخواهند غربی زندگی کنند و ایدهآل و آمال خود را تعقیب کنند و اینکه این نوع از تفکر، الزاماً از معدنی درست، سرچشمه نگرفته است.
12- در این بین ، نقش الهیات به معنای منابعی که بر مبنای کلام خدای برزگ و دین مکشوف یعنی آنچه از تأملات عقلی در کلام خدا بدست آمده که میراثدار آن فیلسوفان متاله و مفسر هستند مانند فیلسوف و مفسر عالی مقداری چون علامه طباطبایی که این دانشگاه مزین به نام آن بزرگ است. بنابر این نقش دانشکدههای الهیاتی از حوزههای علمیه و دانشگاهها با این هدفمندی نقش مهم و بیبدیل است. زیرا این مراکز کار تخصصی آنها از مبادی و مبانی فکری ازحوزه قرآن تا حوزه فلسفه و کلامی است. امیدوارم دانشگاه در این مسیر شرایط لازم برای رسیدن این هدف بزرگ را فراهم نماید
نظر شما :