برگزاری دومین پیش نشست چهارمین همایش علوم انسانی قران بنیان با موضوع؛ « نقد نظریات رایج در علوم انسانی»
در نشست علمی «نقد نظریات رایج در علوم انسانی» در دانشگاه علامه طباطبایی، تأکید شد: هم علوم انسانی به فهم عمیقتر از قرآن کمک میکند و هم قرآن میتواند به توسعه علوم انسانی کمک کند.
دوشنبه هفدهم مهرماه، با حضور دکتر محمدرضا حسنزاده توکلی، استاد دانشگاه قرآن و حدیث، دکتر مجتبی عبدخدائی، دانشیار گروه روابط بین الملل و دکتر عباس کاظمی، استاد گروه حقوق خصوصی دانشگاه علامه طباطبایی و با حضور استادان و دانشجویان مهمان در سالن شیخ طوسی دانشکده الهیات و معارف اسلامی برگزار گردید.
محمدرضا حسنزاده توکلی،استاد دانشگاه قرآن و حدیث، ۱7 مهرماه در نشست علمی «نقد نظریات رایج در علوم انسانی» با بیان اینکه اگر به زبان توجه کنیم زبان فقط لغات نیستند بلکه باورها و ویژگیهای یک قوم است، گفت: سؤالی که مطرح است این است که آیا برخی آیات قرآن یک نکته علمی را بیان فرموده است یا اینکه موضوعی را از زبان قوم بیان کرده است؛ مثلاً قرآن در مورد گردش آب سخن گفته است ولی آیا قصد او بیان یک نظریه علمی بوده است یا خیر؟ بنابراین گزارههای قرآن همگی علم آماده نیست که بتوان مورد استفاده قرار داد.
وی افزود: پایاننامهای را یکی از بانوان دانشگاه ارائه دادند که موضوع آن تأثیر روانشناسی مفسران قرآن در برداشت آنان از قرآن بود، ایشان در تفاسیر جستوجو کرد و تستهای مختلفی را براساس ۶۰ سؤال انجام داد و مشخص شد که رابطه معناداری در این عرصه وجود دارد یعنی در فهم قرآن هم میتوان از علوم مختلف استفاده کرد تا برداشت ما از قرآن هم اصلاح شود تا گرفتار تحمیل نظر نشویم.
توکلی تأکید کرد: هم علوم انسانی به فهم عمیقتر از قرآن کمک میکند و هم قرآن میتواند به توسعه علوم انسانی کمک کند.
استاد دانشگاه قرآن و حدیث با بیان اینکه یکی از پشتوانههای فکری غرب امروز، متون مقدس است که با متون مقدس ما قرابت اندکی دار، گفت: بنابراین در عین تفاوت قرابتهایی هم وجود دارد و مفاهیم نسبتا مشترکی هست لذا امکان گفتوگوی زیادی را بین ما و غرب فراهم میکند برعکس رابطه بین ما و مثلاً اندیشمندان ژاپنی. گاهی عین مطالبی که در عرفان شیعه مطرح است در کتب آنان هم وجود دارد.
وی با بیان اینکه قدم اول در شناسایی پیشرفت کار در علوم انسانی، نقد خودمان است، گفت: بهترین رویکرد این است که به جای آن که بگوییم قرآن برای ما هست یا دیگران و تضاد درست کنیم به این موضوع بنگریم که علم رسمی چه چیزی را بررسی میکند. طبیعتاً انسان و طبیعت و جمادات و حیوانات و ... به عنوان مخلوقات خدا یعنی یک دانشمندی که از روش تجربی برای شناخت جهان استفاده میکند، کتاب آفرینش و تکوین را مطالعه میکند و مطالعه قرآن هم بررسی کتاب تشریع است و خالق این دو یک خدا هست.
توکلی بیان کرد: اگر روشهای ما در فهم طبیعت و قرآن درست باشد قاعدتاً نباید با هم تعارض داشته باشند و اگر تعارضی وجود داشت، باید در روش و برداشت خودمان شک کنیم کما اینکه وقتی بین دو برداشت علمی تضاد بود، بررسی میکنیم که کدامیک درست است یا در تفسیر روایات و آیات باید دنبال رفع تعارض باشیم.
تفاوت علوم انسانی با سایر علوم
در ادامه عباس کاظمی، استاد حقوق خصوصی دانشگاه علامه طباطبایی در سخنانی با بیان اینکه علوم انسانی دانشها و عناصر و مسائل تکرارشوندهای هستند که اینها را درباره انسان استخراج و استنباط میکنیم، افزود: گاهی ما اشیاء را مورد بررسی قرار میدهیم که در حیطه علم فیزیک است؛ قواعدی بر علم فیزیک حاکم است که در آفرینش وجود دارد؛ زمین در همه جای دنیا یکی است؛ گاهی قواعد ریاضی را بررسی میکنیم و در آن هم دو ضرب در دو در همه جا یکی است؛ در زیستشناسی هم بدن انسان مورد مطالعه است ولی بدن انسان ساکن قاره آفریقا با اروپا و آسیا و ... یکی است.
وی ادامه داد: این قاعده در مورد علوم انسانی وجود ندارد زیرا تحت تأثیر اندیشه و آموزهها و ورودیهای فکری مختلف است و خروجی انسانها هم بر این اساس متفاوت خواهد بود. کار علوم انسانی بررسی چنین انسانی است یعنی انسانها در روابط اجتماعی چگونه با هم تعامل دارند و چه عناصری بر این رابطه اثرگذار است؛ در روانشناسی هم خواستهها، تمایلات و افکار انسانی مورد بررسی قرار میگیرد.
کاظمی با بیان اینکه خداوند انسان را انعطافپذیر آفریده است و هر انسانی یک اقیانوس از افکار و تمایلات و تشخیص و... است، اظهار کرد: خلقت انسان بسیار عظیم است؛ انسانها در خانواده بزرگ میشوند و خانواده میراثدار مسائل فرهنگی است و این فرهنگ تابع عوامل بسیاری از جمله سیره و سبک زندگی انسانهای ماقبل است، اینکه قبلاً آیا گرفتار قحطی بودهاند یا خیر؟ جنگ داشتهاند یا خیر؟ در کدام منطقه زیست کردهاند و از چه نوع خوراکی و مواد غذایی بیشتر استفاده کردهاند؛ در آن منطقه دین غالب چه بوده است و شخصیتهای برجسته آن چه کسانی و در چه زمینههایی بودهاند؟
وی اظهار کرد: بنابراین وقتی در خصوص رفتار انسانها در جوامع مختلف سخن بگوییم هر جامعهای یکسری خصوصیات رفتاری و اخلاقی دارند و انسانهای هر جامعه براساس باور و افکار و میراث خود متفاوت هستند لذا نحوه تعامل آنان هم متفاوت است لذا علوم انسانی برخلاف پزشکی و تجربی و ... در بستر جامعه شکل میگیرد؛ از این رو وقتی جامعه ژاپن، ایران و انگلیس را مقایسه کنیم هر کشوری ویژگی خاص خود را دارد.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: در مطالعه هر جامعه به یکسری قواعدی میرسیم مثلا اینکه روابط اقتصادی مردم در جامعه انگلیس چگونه است؟ حال آیا میتوان آن نوع روابط و دادهها و نظریات را در ایران و چین و ژاپن هم پیاده کرد؟ قطعاً خیر چون افراد در هر جامعه متفاوت هستند بنابراین قواعد علوم انسانی در هر کشور مختص خود آن کشور است.
وی افزود: در روابط جنسی هم در غرب، براساس سابقه و فرهنگ به یکسری مسائل رسیدهاند ولی این قواعد آیا برای انسان شرقی هم صدق میکند و جواب میدهد؟ البته غرب فرهنگ خود را از طریق رسانهها توسعه داده است و قصد دارد جهانی کند ولی به هر حال هر جامعه ویژگی خود را دارد. غرب متأسفانه در تسریدادن فرهنگ خود در جهان موفق هم بوده است؛ الان مکدونالد نماد فرهنگ آمریکایی در همه کشورهای دنیا وجود دارد.
کاظمی با بیان اینکه نظریات علوم انسانی کاملاً مقطعی هستند و برای یک برهه زمانی خاص و برای یک جامعه خاص تجویز میشوند و جهانی نیستند، گفت: یعنی اگر حتی با قرآن هم تطبیق ندهیم و صرفاً با ویژگیهای جامعه و شرایط بومی و فطرت انسانی تطبیق بدهیم، باز سازگاری و ناسازگاری آن روشن خواهد شد.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: در بحث علوم انسانی قائل نیستم نظریه محکمی وجود دارد که بخواهیم اساساً با قرآن تطبیق دهیم، البته یکسری ویژگیها را میتوان تطبیق داد؛ مثلاً در یک جامعه نظم وجود دارد؛ طبیعتاً نظم مورد تأیید روایات به فراوانی است.
نظر شما :